۱۴۰۲ آبان ۲۸, یکشنبه

هدفِ ما از زندگی چیست؟

نویسنده مهران آهنگر
ما وظیفه‌ای جزء زندگی کردن در این دنیا نداریم. کار ما این نیست که خدا را کشف یا اختراع کنیم. 
اگر خدا دیده نمی‌شود، لمس نمی‌شود، شنیده نمی‌شود و اصولاً خودش نمی‌خواهد کسی او را ببیند، چه اصراری در شناخت او داریم؟! 
تنها کاری که ما برای آن ساخته شده‌ایم زندگی کردن، لذت بُردن از دوران زندگی و زندگی خوب داشتن در دانایی است، زمانی انسان موفق است که سلامت فیزیکی و روانی‌اش حفظ شده باشد، احساس و حال خوبی داشته باشد، امنیت، آرامش، حق انتخاب و آزادی داشته باشد.
به قول دکتر هلاکویی: بسیاری از اوقات ما به دلیل نوع پرورش، تعلیم و تربیت‌مان یا شرایط محیطی در مسیری قرار می‌گیریم که سرمان را پایین می‌اندازیم و پیش می‌رویم! مسئله این است که زندگی مقصدی ندارد. جایی که ما قرار نیست برسیم! جای آخرش مرگ است. 
مهم این است از این سفر، راه و جاده‌ای که می‌رویم با شادی، لذت، رضایت، خشنودی، احساس خوب و با حال خوب برویم.
مهمترین مسئله این است در من چه می‌گذرد آن زمان که جهان در گذر است؟
این رمز سده‌ها در دست جادوگران و حاکمان و دکانداران دینی بوده است و با پیشرفت دانش دست آن فریبکاران هر روز کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود. 
دانایی سلاح پیشبرد زندگی است و دیگر هیچ.

۱۴۰۲ آبان ۲۰, شنبه

ما قبرستانی‌ها!

 نویسنده مهران آهنگر
کار ما با قبر است! نشاط را ما از قبر می‌گیریم! سعادت را ما از قبر می‌گیریم!
بار و بندیل‌تان را ببندید،‌ برویم کربلا سر قبر ... از آنجا هم می‌رویم نجف سر قبر ... بعد میرویم سوریه سر قبر ... برمی‌گردیم به مشهد سر قبر ... می‌رویم قم سر قبر ... می‌رویم شیراز سر قبر ... و اینجا همه قبر هست، می‌رویم سر قبر؛ سر قبر ...
اصلاً زندگی ما همه در قبر است! به همین خاطر آبادترین جاهای ما قبرستان‌ها هستند!
حتی تورهایمان هم قبرستانی شده است!
بعد از قبر دیگر چه داریم؟! مسجد!
در حالی که مسجد هم در ارتباط با قبر ساخته شده است!
عزیزان، ما آدم‌های قبرستانی هستیم!
گویی اهل زندگی نیستیم و ما را اینگونه بار آورده‌اند.
این کشور پُر از قبر است، هر روز هم به گورها اضافه می‌شود!
امام‌زاده پشت امام‌زاده کشف می‌شود و در آنها بارگاه ساخته و به امت همیشه در صحنه برای پرداخت نذورات‌شان تقدیم می‌شود!
پس کاخ‌ها کو؟ سالن بزرگ نمایش کو؟ سالن بزرگ موسیقی کجاست؟ سالن‌های بزرگ ورزشی چه شد؟ شادمانی کجا رفت؟ آیا هدف از آفرینش ما رفتن بر سرِ گورها بوده است؟!
دوستان؛ آیا همه‌ی زندگی ما برای قبر است؟! کشور ما شبیه قبر شده است، قبرستانی بزرگ.
حیف از این کشور که گرفتار چنین بلای ویرانگری شد.
عزیزانم، کشور بزرگ، آرمان‌های بزرگ می‌خواهد.
گویی ما زندگی کردن را فراموش کرده‌ایم و با سکوت خود مهر تأیید بر همه چی می‌زنیم ...!


۱۴۰۲ مهر ۲۱, جمعه

در بیرون خبری نیست!

 نویسنده مهران آهنگر
می‌دانیم که سال‌هاست بیشتر ایرانیانِ درون مرزهای ایران چشم به امید مبارزان بیرون از کشور نشسته‌اند و قطع امید کرده‌اند، اما هنوز بخش بزرگی از مردم ایران امیدوار به ایرانیان خارج از ایران هستند که برای آزادی آنها کاری بکنند و در کنار زندگی خود گوشه چشمی هم به فکر رفع گرفتاری‌ها و به اسارت افتادن مردم داخل داشته باشند. 

متأسفانه باید به آگاهی آن عده از هم میهنانی که چشم امید به بیرون دوخته برسانم، در بیرون هیچ خبری نیست! 
به جز چهل پنجاه نفر زنان و مردان سیاسی که آنها هم در اقلیت و ناچیز و بیشتر دنبال منافع شخصی و دعواهای حزبی و وقت خریدن برای حکومت جمهوری اسلامی هستند و هیچ کسی هم به حرفشان گوش نمی‌کند بقیه آن چند میلیون نفر دیگه که در سراسر جهان پخش شده‌اند تنها چیزی که نگرانش نیستند وضع ایران و مردم مستأصل و ناراحت آن است. اگر بعضی از ایرانی‌ها را می‌شنوید که نام ایران را می‌برند برای دیدار عمه، خاله و گرفتن حقوق‌های بازنشستگی است و عده‌ای دیگر برای ساخت کیس پناهندگی و اخذ مجوز پناهندگی هست نه چیز دیگر، در صورتی که اگر این‌ها می‌خواستند می‌توانستند جهان را دگرگون کنند چه رسد به ایران. 

در اینجا نود و نه درصد مردم اصلاً صادق نیستند و همه دروغ می‌گویند. در اینجا هیچکس به فکر درون کشور نیست. 

تنها سود ایرانیان خارج از ایران آوردن فرانک‌ها، دلارها و پوندها به ایران است تا اجناس را گرانتر کنند و شما را بیشتر بدهکار کنند و این وسط برای بدبختی شما فخری بفروشند. چند هفته پیش، همین ایرانی‌ها تمام کازینوهای برن را برای نزدیک به یک هفته پُر کرده بودند و بلافاصله پس از برگشت از برن بلیط‌های کنسرت برن را پیش خرید کردند و برای خواننده تخته و شلنگ انداز ۱۰ فرانکی ۲۵۰ فرانک پول بلیط دادند و بیشتر خانم‌هایی که این کنسرت‌ها را پًر و خالی می‌کنند و بلیط‌های ۱۰۰، ۱۵۰ و ۲۵۰ فرانکی برایشان مهم نیست از سفره رقیه‌اندازان مذهبی هم هستند که به هنگامش یک شیشه ابسولوت را ظرف دو ساعت می‌نوشند. 

مردان از خانم‌ها بدتر، همه دایی جان ناپلئون‌های بی‌عمل و به دست خارجی چشم دوخته و از این و آن ایراد بگیر ... نه هم میهنان گرامی، از بیرون و در بیرون خبری نیست و به شما جزء زیان از این‌ها نخواهد رسید.

۱۴۰۲ مهر ۵, چهارشنبه

ریسمان پوسیده دین و مذهب را از گردن خود باز کنید

 نویسنده مهران آهنگر
در تاریخ جهان هیچ پدیده‌ای بیش از مذهب زمینه ساز اندوه بیزاری، بی‌عدالتی، جنگ و جنایت نبوده است. مذهب اجازه می‌دهد که انسان دست به کشتار بزند دروغ بگوید و دزدی کند و او را از تمام این کارهای غیرانسانی و بازخواست‌ها در امان نگه می‌دارد، مذهب سبب میشود تا انسان‌ها قوانین اجتماعی و اخلاقی را به نام خدا زیر پا بگذارند، مذهب اندیشه را پوک و احساس بشری را ضعیف میکند، مذهب وانمود میکند که خواست خدا بود را جواب منطقی به حساب آورد و پرسش‌های چرا؟! چگونه؟! و کجا و کی؟! را بی‌پاسخ نگذارد و بجایش با نیایش به کسی که وجود خارجی ندارد به اندیشه یک مُهر به تو مربوط «نیست» و «خفه شو» میزند.

۱۴۰۲ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

در دام واژهٔ «شهید» و قدیس‌سازی

نویسنده مهران آهنگر

هدف از این نوشتار نقدی است بر «شهید گرایی» و «مرده پرستی».

بخش عمده‌‌ای از جامعه ایران «دانسته و یا نادانسته» تبدیل به یک ربات برنامه‌ریزی شده در خدمت حکومت جمهوری اسلامی در آمده‌اند و تمام الگوهای ضد فرهنگی را از رسانه‌های حکومت، مبلغین اسلامی، محیط جامعه و عوامل نظام آموختند، واژگانی که در این تاریخ ننگین چهل و پنج ساله انقلاب اسلامی توسط حاکمین جنایتکار اسلامی با هدف نابودی فرهنگ و تقدس‌گرایی بر سر زبان‌ها انداختند و این درست همان تله‌ی ضد فرهنگی است که ملایان جنایتکار اسلامی در جهت انحطاط فرهنگ ملت ایران در ذهن‌شان فرو کردن و دریغ از کمی اندیشه، تأمل و بکارگیری خِرد که این کلمات چه پیامدهای ضد فرهنگی به همراه دارد! 

نادرست نیست که بگوییم جمهوری اسلامی میلیون‌ها نفر همانند خود تربیت کرده، در صورتی که اگر این حکومت از بین برود و جامعه ایرانی آن را قبول نداشته باشد، درست رفتار و کلماتی که این حکومت در طی این چهل و پنج سال به خوردشان داده را تکرار و انجام می‌دهند.

۱۴۰۲ تیر ۷, چهارشنبه

خداباوری؛ همان دینداری است

نویسنده مهران آهنگر
اگر به ادیان ایمان ندارید، خویشتن را بیهوده با خدای مخلوق ذهن‌تان سرگرم نکنید؛ و مطمئن باشید اگر دین‌ها دروغ‌اند، وجود خدا هم دروغی بیش نیست. الله، یهوه و اهورمزدا موجوداتی تخیلی‌اند! 

گروهی از هموطنان هنگام برخورد با نقد مسائل دین و گفتار بنده پیرامون ماوراءالطبيعه و يا خواندن نوشته‌ها و شنیدن سخن خردورزان مادیگرا، چون تکانی در ذهنیّت و تفکرشان پدید می‌آید و به درستی و منطقی بودن ادعاها پی می‌برند متأسفانه برای تبرئه‌ی باور خود به بیراهه می‌روند و بی‌پایگی دین و ناسازگاری ادعای دین را با تعقل و تفکر به آخوند و شریعتمدار نسبت می‌دهند و ذات دین را مبرا از نارسائی و خرافات بر می شمرند؛ و یا خداشناسی را مقوله‌ای جدا از دین اعلام می‌کنند. در واقع بعد از آن که در برابر ملا و آخوند و یاوه‌های متولیان دین جبهه میگیرند و آنها را رد می‌کنند به دلیل ترس از آخرتی موهوم که در اثر خواندن شرعیَّات در کودکی ذهنشان آلوده است، می‌گویند ما تمام اینها را کنار گذاشته‌ایم و تنها به خدای خودمان معتقدیم و کاری به آخوند و دین نداریم …

۱۴۰۲ خرداد ۷, یکشنبه

تحصیل کرده در بند سنت و روشنفکری؟!

نويسنده مهران آهنگر
آگاهی و آزادگی، مفهوم و معنای خاصی دارد، به صرف تحصیل کردن و مدارجی را در دانشگاه طی کردن و به یدک کشیدن عناوین گوناگون علمی، تنها ممکن است بمنظور کسب مزایا و منافع مادی پذیرفته شود ولی انسان آگاه و آزاده‌ای که بخواهد از دانش خود برای راهنمایی جامعه سود ببرد بایستی شرایط والاتری داشته باشد که مهم‌ترین آنها نخست وابسته نبودن چنین شخصیتی به هرگونه ایدئولوژی سیاسی، مذهبی و سنت‌های کهنه و قدیمی است.

۱۴۰۲ فروردین ۱۸, جمعه

خود را از تاریکخانه ایمان آزاد کنیم

نويسنده مهران آهنگر
کسی که مسلمان زاییده می‌شود «یا زاییده هر دین دیگری» یعنی بند بندگی را پیش از زاده برگردنش می‌نهند. چگونه می‌تواند به مفهوم «آزادی» پی ببرد؟
!
 
او از کودکی باید بپذیرد که انسان نادان خلق شده و نیاز به اطاعت از اوامر رسول‌الله دارد و آنچه را که او خودش اندیشه می‌کند شیطانی و گمراه کننده است و مردمی که به بردگی الله- این رسول تن داده‌اند چگونه می‌توانند به مفهوم «مردم سالاری» پی ببرند ...
 کسی که افسار اندیشه‌اش را بدست دیگران سپرد او نمی‌تواند آزادانه اندیشه کند. در هیچ مذهب و باوری نمی‌توان آزادی انسان را جای داد   ...

۱۴۰۱ اسفند ۱, دوشنبه

زنجیر اعتقادهای پوچ

نويسنده مهران آهنگر
گسیختن از زنجیرها کار هر کسی نیست این یک موضوع روانی خیلی فوق‌العاده است. سدئ نود آدم‌های روی کره زمین طرفدار وضع موجود هستند، انسان‌های درجه چهارمی و برعکس، انسان‌های قانونی، پیروان آیین، سنت و نورمهای معمول زندگی یک در سد و اندک‌یست که این زنجیرها را پاره میکنند و به آزادگی می‌رسند.
آنچنان دست و پای ما را در این زنجیرهای اعتقادات پوچ پیچیده‌اند که اندیشه آزادی از بسیاری از ما بیرون رفته است، گمان می‌کنیم اگر این اعتقادات را کنار بگذاریم بازنده هستیم و در دنیا هیچ جایگاهی نداریم گمان میکنیم اگر از مشهد ثامن‌الائمه ما را پشتیبانی نکند قطعاً بدبخت خواهیم شد.

فرم تماس

نام

ایمیل *

پیام *