۱۴۰۲ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

در دام واژهٔ «شهید» و قدیس‌سازی

نویسنده مهران آهنگر

هدف از این نوشتار نقدی است بر «شهید گرایی» و «مرده پرستی».

بخش عمده‌‌ای از جامعه ایران «دانسته و یا نادانسته» تبدیل به یک ربات برنامه‌ریزی شده در خدمت حکومت جمهوری اسلامی در آمده‌اند و تمام الگوهای ضد فرهنگی را از رسانه‌های حکومت، مبلغین اسلامی، محیط جامعه و عوامل نظام آموختند، واژگانی که در این تاریخ ننگین چهل و پنج ساله انقلاب اسلامی توسط حاکمین جنایتکار اسلامی با هدف نابودی فرهنگ و تقدس‌گرایی بر سر زبان‌ها انداختند و این درست همان تله‌ی ضد فرهنگی است که ملایان جنایتکار اسلامی در جهت انحطاط فرهنگ ملت ایران در ذهن‌شان فرو کردن و دریغ از کمی اندیشه، تأمل و بکارگیری خِرد که این کلمات چه پیامدهای ضد فرهنگی به همراه دارد! 

نادرست نیست که بگوییم جمهوری اسلامی میلیون‌ها نفر همانند خود تربیت کرده، در صورتی که اگر این حکومت از بین برود و جامعه ایرانی آن را قبول نداشته باشد، درست رفتار و کلماتی که این حکومت در طی این چهل و پنج سال به خوردشان داده را تکرار و انجام می‌دهند.

بارها کلمه «شهید» را از زبان کسانی شنیده‌ایم که مدعی هستند نه به دین اعتقاد دارند، نه خدا و نه جمهوری اسلامی و خود را در ردیف دشمن درجه یک قرار می‌دهند.

زمانی که موشکافانه و خردمندانه به این واژه بنگریم، کلمه «شهید» به معنای: کشته شدن در راه خدا می‌باشد، یا به معنای دیگر به کسی «شهید» می‌گویند: که به مرگ معمولی نمی‌میرد، بلکه در راهی مقدس و مذهبی‌ است کشته می شود.

باز هم این سریال مرده‌پرستی و بت‌سازی ادامه دارد و همچنان کسانی را که در راه آزادی در خیزش اخیر کشته شده‌اند را شهید می‌نامند. احیاناً بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی باز هم عده‌ای این را بهانه خواهند کرد که ما در راه آزادی شهید ندادیم که شما هر کاری و هر غلطی که بخواهی انجام بدهی و باز هم محدودیت‌ها، سرکوب‌ها و رفتار دیکتاتور منشی را به نحوهٔ دیگری ادامه خواهند داد!

خیر اینها شهید نیستن اینها برای آزادی، عدالت، رهایی از ستم، فساد، فقر، فلاکت، حقوق انسانی، مسئولیت در قبال نسل‌های آتی و نجات کشور برخواستند و توسط جنایتکاران اسلامی کشته شدن، چرا باید کسی را که در راه شرافت انسانی و نجات میهن برمی‌خیزد و کشته می‌شود را شهید بنامیم؟ مگر نه اینکه شهید کشته شدن در راه ایدئولوژی است؟

آیا اینها در راه ایدئولوژی کشته شدن یا برای آزادی و نجات کشور از ویرانی بیشتر و حق و حقوق انسانی خود؟!

از سوی دیگر اگر کسی در شهرهای ایران امروز حرکت کند با عکس‌ها و نقاشی‌ها و مجسمه‌ها و انواع و اقسام نقش‌ها و نگاره‌ها از کشته شدگان پس از انقلاب ۵۷ روبرو میشود، انگار که در یک گورستان که در آن تصاویر مردگان را بر سنگ‌ها تراشیده‌اند راه می‌رود. 

اسلامگرایان با هدر دادن پول و سرمایه ملت و ایجاد این طرح‌ها سعی می‌کنند آدم‌های زنده را همواره به یاد مرگ و آدمهای مرده بی اندازند. 

جدا از این نام بسیاری از خیابان‌ها و میدان‌ها و بزرگراه‌ها با عنوان شهید شروع میشوند. 

همه جای دنیا مردم شهرها و محل خود را به زیبایی‌های مختلف می‌آرایند تا ساکنین این شهرها از این زیبایی‌ها لذت ببرند و زندگی شادتری داشته باشند، در ایران اما هدف اسلامگرایان گویا این بوده است که شهروندان از بام تا شام با مرگ و کشته شدن روبرو شوند و فضای شهر انباشته از اندوه باشد.

در بقیه جاهای دنیا نیز دیده میشود که مردم برای جان باختگان چند بنای تاریخی و هنری ایجاد کنند اما هرگز اینگونه نیست که هر قدم عکس یک کشته باشد، یا تمام شهرها با بلوار شهید سلیمانی آن کشور آغاز شود. 

این مرده‌پرستی را تنها در ایران میتوان دید،‌ و تا حدودی در جاهایی که جمهوری ننگین اسلامی نفوذ دارد مانند بخش‌های شیعه نشین عراق و لبنان،‌ حتی مسلمانان سنی نیز اینگونه شهرهای خود را به گورستان تبدیل نمی‌کنند.

جدا از این اسلامگرایان بطور مرتب برای دفاع از باورهای ضد انسانی و غیر ایرانی و احمقانه خود از جان باختگان یاد میکنند. 

مثلا میگویند «ما این همه شهید نداده‌ایم که امروز زنان بی‌حجاب باشند». تو گویی همه کشته شدگان همفکر ایشان بوده‌اند و قرار است ما تا ابد در بند افکار و عقاید عقب مانده مردگان باشیم.

انسان‌های زنده بسیار مهمتر از انسان‌های مرده هستند.

آنچه کشته شدگان میهن را شایسته احترام می کند این است که برای دفاع از ملت و میهن و بهبود شرایط آنها از جان خود گذشته‌اند. 

کسی که جان خود را در دست خود گرفته است و به پیکار با دشمن رفته است با خود گفته است که دیگر فرزندان این کشور از من مهمتر هستند، او با از خود گذشتگی و برای بهبود شرایط زندگی دیگر افراد جامعه و آیندگان است که خطرهای پیکار با دشمن را به جان خریده است. هدف او بهبود شرایط دیگران بوده است،‌ آنها رفتند تا دیگران بمانند و بهتر زندگی کنند، بنابراین آنان خود معتقد بوده‌اند که آنان که باقی میمانند یعنی «زندگان» مهمتر از مردگان یعنی خودشان هستند.

ما انسان‌ها از آینده خود و دیگران خبری نداریم بنابراین شایسته نیست که برای آیندگان تکلیفی تعیین کنیم. 

یک سرباز میهن برای بهبود شرایط زندگی دیگران جان خود را از دست داده است اما چگونگی و جزئیات این بهتر زیستن برای او مشخص نیست. یا ممکن است شخصی بر اساس عقاید خود نیم قرن پیش برای حفظ حجاب کشته شده باشد اما امروز زنان حجاب را یک محدودیت و مزاحمت بدانند. بنابراین سلایق و باورهای و توصیه‌های یک جان باخته از آنجا که او مرده است کم اهمیت‌تر از سلایق و باورهای آدم‌های زنده امروزی است و آدم مرده نمی‌تواند برای آدم زنده تعیین تکلیف کرده باشد.

کشته شدگان نیز این را می فهمیده‌اند و از کسی انتظار نداشته‌اند که به توصیه‌های عملی و اخلاقی آنان تا ابد پایبند باشند و شبیه آنها در مورد همه چیز فکر کنند. 

آنها اگر انسان‌های فهیم و قابل احترامی بودند از ما انتظار نداشتند که مثل آنها فکر کنیم بلکه از ما انتظار داشتند با توجه به شرایط روز و زندگی خودمان زندگی کنیم. کشته شدگان رفته‌اند تا ما آزاد و شاد باشیم و به بهترین شکل زندگی کنیم و در بند و زیر ستم بیگانه و یا دشمن داخلی نباشیم. اسلامگرایان مرده‌پرست اما این را درک نمیکنند. 

آنان می‌خواهند زندگان را فدای مردگان کنند. آنان حقوق زندگان را به بهانه پاسداشت خون مردگان زیر پا می‌گذارند و می‌خواهند ما را مجبور کنند که تا ابد با سلایق و باورهای مردگانی که چیزی از آنها باقی نمانده است زندگی کنیم.

در میان کشته شدگان ممکن است افرادی نیز به این اندازه آزادمنش و فهیم نبوده باشند مثلا اگر کشته‌ای از ما انتظار داشته باشد به ولایت فقیه معتقد باشیم و یا حجاب را رعایت کنیم. آیا این انتظار معقول است و چون کشته‌ای از ما این را خواسته باید تا ابد از او پیروی کنیم؟

تلخ‌ترین بخش این نوشتار این واقعیت است که قاتل آن شهدا همین کسانی هستند که از نام آنها سوء استفاده می‌کنند. 

جنگ ایران و عراق به تحریک ایران و با هدف صادر کردن انقلاب اسلامی . کشتار بهترین جوانان ایرانی شروع شد، با بی‌لیاقتی و بی‌کفایتی اسلامگرایان حاکم و تضعیف ارتشیان و اعدام سران آنها بیش از حد لازم و معقول تلفات داد و همچنین با بی‌سیاستی و حماقت اسلامگرایان و رهبرانشان بیش از حد ادامه یافت تا جایی که امام خدعه‌ها در نهایت جام زهر را کوفت کرد. جنگ ایران و عراق در صورتی که حکومتی شایسته و ایران دوست در ایران وجود داشت نباید آغاز می شد، نباید اینقدر تلفات میداد و نباید اینقدر به درازا می کشید در نتیجه قاتل جان باختگان ایران زمین در زمان جنگ ایران و عراق همین اسلامگرایان هستند که امروز مدعیان خون آنان هستند.

جنگ ایران و عراق البته تنها جنگی نیست که در آن ملایان و اسلامگرایان با بی‌لیاقتی و حماقت خود موجب کشته شدن فرزندان میهن در طول تاریخ ما شده‌اند، این بی کفایتی همچنان ادامه دارد و قربانی می‌گیرد.

آیا جان باختگان پیش از انقلاب اسلامی اهمیتی ندارند؟

اسلامگرایان تنها زیر مجموعه کوچکی از تمامی آنانی برای میهن جان باختند را بزرگداشت میکنند. واقعیت تاریخ این است که مردم ایران زمین چند هزار سال است که برای دفاع از کشور و ملت خود کشته داده‌اند، ایران به همین دلیل همچنان باقیست و خواهد ماند.

آیا سربازان دوره هخامنشی، ساسانی،‌ اشکانی و باقی دوره‌ها تا دوره پهلوی که با یونانیان،‌ رومیان، مغولان،‌ اعراب، روسها،‌ انگلیسی‌ها،‌ پرتغالی‌ها و یا دشمنان و شروران و جدایی خواهان برای باقی ماندن ایران و سرافرازی ایرانیان جنگیدند و کشته شدند، اهمیت و ارزشی ندارند؟ آیا غیر از این است که اگر این فداکاری‌ها در تاریخ ما وجود نداشت ما امروز همانند صدها ملت و کشوری که دیگر وجود ندارند، وجود نمیداشتیم؟‌

چرا هیچ نامی از آن کشته شدگان در خیابان‌ها به چشم نمی‌خورد؟ آیا آنها انسان نبودند؟ آیا جانشان ارزشی نداشت؟‌ آیا ایرانی نبودند؟ آیا فرزند همین خاک و بوم نبودند؟ آیا فداکار و از خود گذشته نبودند؟ چرا ما نباید بجای دنبال کردن اهداف شهدای حزب‌اللهی جنگ ایران و عراق به اهداف چندین برابر کشته میهن در هزاران سال تاریخ کشورمان فکر نکنیم؟

چگونه است که اسلام گرایان فقط کشته شدگان پس از انقلاب ۵۷ را به یاد می آورند و همه آنها را به دست فراموشی سپرده اند؟

پاسخ این است که اسلام گرایان ایران ستیزند و در مبارزه با هویت و چیستی ایرانی بسیار کوشیده‌اند از جمله اینکه طوری وانمود میکنند که انگار تاریخ ایران از آن انقلاب اسلامی ننگین که موجبات روی کار آمدن شان را فراهم کرد آغاز گشته است و ما باید تاریخ پر حادثه و مهم خود را که بخش مهمی از تاریخ کل جهان است فراموش کنیم. دلیل مبارزه آنها با هویت ایرانی این است که وقتی هویت یک ملت را از او بگیرند آنگاه راحت‌تر میتوانند بقیه چیزها،‌ مانند آرامش، آزادی، شرافت و کیفیت زندگی را نیز از او بگیرند و او را به بردگی و فلاکت بکشانند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

فرم تماس

نام

ایمیل *

پیام *