نويسنده مهران آهنگر
کسی که مسلمان زاییده میشود «یا زاییده هر دین دیگری» یعنی بند بندگی را پیش از زاده برگردنش مینهند. چگونه میتواند به مفهوم «آزادی» پی ببرد؟!
او از کودکی باید بپذیرد که انسان نادان خلق شده
و نیاز به اطاعت از اوامر رسولالله دارد و آنچه را که او خودش اندیشه میکند شیطانی
و گمراه کننده است و مردمی که به بردگی الله- این رسول تن دادهاند چگونه میتوانند
به مفهوم «مردم سالاری» پی ببرند ...
کسی که افسار اندیشهاش را بدست دیگران سپرد او نمیتواند آزادانه اندیشه کند. در هیچ مذهب و باوری نمیتوان آزادی انسان را جای داد ...
کسی که به باوری ایمان آورد، او دیگر بر خود و اندیشه خود فرمانروا نیست، او نمیتواند بر خود سالار باشد و واژهی آزاده یا سالار بودن بر خویشتن «مرد سالار» سزاوار این کسان نخواهد بود.
انسان خردمند آگاه و جوینده است.
او هرگز به عقیده ای که برخلاف تجربههای او باشد ایمان نمیآورد. خرد انسان در زندان ایمان به زندانبانی فقیه از سوی شیادان دین فروشی به بیگاری کشیده میشود.
یک اسلامزده با هر دانشنامهای نمیتواند یک دانشمند باشد. چون برداشت او از پدیدههای هستی از راه ایمانش میگذرد نه از راه دانش. یک اسلامزده با نیروی خرد انسان آشنایی ندارد، ایمان او به نادان بودن انسان است. و به بردگی و بندگی خود در برابر خالق اعظم و دانا میبالد او کسی را عاقل میداند که بدون چون و چرا از احکام شریعت اطاعت کند. مفهوم آزادی و مرد سالاری در ذهن کسانی که به مذهبی ایمان دارند همان مفهوم حکومت حاکم بر محکوم است.
صادق هدایت:
ما چقدر به سادگی نیاکان خودمان خندیدیم، روزی میاید که آیندگان به خرافات ما خواهند خندید!
کسی که مسلمان زاییده میشود «یا زاییده هر دین دیگری» یعنی بند بندگی را پیش از زاده برگردنش مینهند. چگونه میتواند به مفهوم «آزادی» پی ببرد؟!
کسی که افسار اندیشهاش را بدست دیگران سپرد او نمیتواند آزادانه اندیشه کند. در هیچ مذهب و باوری نمیتوان آزادی انسان را جای داد ...
کسی که به باوری ایمان آورد، او دیگر بر خود و اندیشه خود فرمانروا نیست، او نمیتواند بر خود سالار باشد و واژهی آزاده یا سالار بودن بر خویشتن «مرد سالار» سزاوار این کسان نخواهد بود.
انسان خردمند آگاه و جوینده است.
او هرگز به عقیده ای که برخلاف تجربههای او باشد ایمان نمیآورد. خرد انسان در زندان ایمان به زندانبانی فقیه از سوی شیادان دین فروشی به بیگاری کشیده میشود.
یک اسلامزده با هر دانشنامهای نمیتواند یک دانشمند باشد. چون برداشت او از پدیدههای هستی از راه ایمانش میگذرد نه از راه دانش. یک اسلامزده با نیروی خرد انسان آشنایی ندارد، ایمان او به نادان بودن انسان است. و به بردگی و بندگی خود در برابر خالق اعظم و دانا میبالد او کسی را عاقل میداند که بدون چون و چرا از احکام شریعت اطاعت کند. مفهوم آزادی و مرد سالاری در ذهن کسانی که به مذهبی ایمان دارند همان مفهوم حکومت حاکم بر محکوم است.
صادق هدایت:
ما چقدر به سادگی نیاکان خودمان خندیدیم، روزی میاید که آیندگان به خرافات ما خواهند خندید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر