نویسنده مهران آهنگر
کار ما با قبر است! نشاط را ما از قبر میگیریم! سعادت را ما از قبر میگیریم!
بار و بندیلتان را ببندید، برویم کربلا سر قبر ... از آنجا هم میرویم نجف سر قبر ... بعد میرویم سوریه سر قبر ... برمیگردیم به مشهد سر قبر ... میرویم قم سر قبر ... میرویم شیراز سر قبر ... و اینجا همه قبر هست، میرویم سر قبر؛ سر قبر ...
اصلاً زندگی ما همه در قبر است! به همین خاطر آبادترین جاهای ما قبرستانها هستند!
حتی تورهایمان هم قبرستانی شده است!
بعد از قبر دیگر چه داریم؟! مسجد!
در حالی که مسجد هم در ارتباط با قبر ساخته شده است!
عزیزان، ما آدمهای قبرستانی هستیم!
گویی اهل زندگی نیستیم و ما را اینگونه بار آوردهاند.
این کشور پُر از قبر است، هر روز هم به گورها اضافه میشود!
امامزاده پشت امامزاده کشف میشود و در آنها بارگاه ساخته و به امت همیشه در صحنه برای پرداخت نذوراتشان تقدیم میشود!
پس کاخها کو؟ سالن بزرگ نمایش کو؟ سالن بزرگ موسیقی کجاست؟ سالنهای بزرگ ورزشی چه شد؟ شادمانی کجا رفت؟ آیا هدف از وجود ما فقط رفتن بر سرِ گورها بوده است؟!
دوستان؛ آیا همهی زندگی ما برای قبر است؟! کشور ما شبیه قبر شده است، قبرستانی بزرگ.
حیف از این کشور که گرفتار چنین بلای ویرانگری شد.
عزیزانم، کشور بزرگ، آرمانهای بزرگ میخواهد.
گویی ما زندگی کردن را فراموش کردهایم و با سکوت خود مهر تأیید بر همه چی میزنیم ...!
درود بر شما
پاسخحذف