۱۴۰۰ سال است که مشتی آدم بیتمدن، بیفرهنگ، بیدانش و آدمهای نیمه جانور و متجاوز عرب بیابانگرد صحراهای عربستان، آئینی مافیایی ایجاد کردند بنام اسلام.
آنها با ایجاد این آئین و فرقه تبهکاری، از همان روز نخست تا امروز هرچه کرده و گفته اند، تماماً ضد انسانی و ضد عقل و شعور و خرد و وجدان انسانی و علم و هنر و فرهنگ انسانی بوده است. هر منطقه و کشوری را هم که در هر گوشه جهان توانستند به اشغال خود درآورند را به تباهی و نابودی و بی فرهنگی و بی اخلاقی و عقب ماندگی محض گذشته خود کشاندهاند!
موتور متحرک این جنبش مافیایی - ضد انسانی از همان ابتدا و از
مناطق خود تا اکنون که به
سراسر جهان گسترش یافته است، غیر از خود جنایتکارانشان، افراد اسیر شده در جنگها و تسلط بر باقیماندگان
مردم و زندگی آنها بوده است،
که در طی زمان، بر بسیاری از کشورها و مناطق توانستند مسلط شوند و بطور کامل سرنوشت آنها را در اختیار خود گرفته و برضد آنان و دیگران هم مدام از این قدرت و تسلط خود بویژه بر علیه صاحبان اصلی همان مناطق سوء استفاده کرده و میکنند. در کنار این
اجبار و اسارت، و شکست نظامی،
عده ای هم فرصت طلب، خائن به میهن و با همراهی انبوهی انسان نادان و عوام ساده دل تا ساده لوح که پس از چند نسل اصل ماجرا و تجاوز آنان را نادیده گرفتند و یا از یاد بردند، با
آنها همراه شدند و ابزار
و سرمایه این گروه جهانی ضد انسانی و ضد تمدن بشری شدند. از همان ابتدا تا
امروز که ۱۴۰۰ سال گذشته است، نه تنها ۱۴۰۰ متر به جلو حرکت نکرده اند، بلکه در همان دایره اولیه خود و با همان منطق و عملکرد وحشیانهای که داشتند و با توسل به یک کتاب عقب مانده و بدور از عقل و خرد و دانش، متسهجن و مشتی گفتار شفاهی زننده و کاملاً بهمراه انبوهی خرافات و دروغ باقیمانده از آن جنایتکاران اولیه بعنوان سنت و حدیث ... خود را به امروز و دنیای متمدن و پیشرفته رسانده و از اینهمه عقب ماندگی و درماندگی و دروغ و جنایت و مزخرفگویی نه خجالت میکشند و نه خسته شدهاند! البته عیب از آنها نیست! زیرا، اسلام
برای سرکردگان فاسد و انگلش
یک کاسبی بدون سرمایه و بدون ورشکستگی بوده و هست. عصبانیت من از مردم اسیر شده و مدام پرداخت کننده بویژه تحصیل کردگان و باسوادان و افرادی که ایرانیان است. بازهم بویژه مثلاً خود را جزو عوام نمیدانند؟! اما عملکردشان دقیقاً عوامانه و
ارتجاعی است. در نتیجه؛ چون
خود را در تصور و توهم شان برتر از عوام میدانند، به تناسبهای مختلف میشود؛ بیماری و اسکیزوفرنی یا حماقت یا خیانت و یا خریت! نه هیچ چیز دیگر.
ایران همانند زنیست در حرمسرای اسلام که با رضایت خویش تن به این پیوند نداده است و مدام در پی برهم زدن نظم این حرمسرا است و در فکر راهی برای فرار. برادلی اسمیت اسلام شناس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر