میدانیم که سالهاست بیشتر ایرانیانِ درون مرزهای ایران چشم به امید مبارزان بیرون از کشور نشستهاند و قطع امید کردهاند، اما هنوز بخش بزرگی از مردم ایران امیدوار به ایرانیان خارج از ایران هستند که برای آزادی آنها کاری بکنند و در کنار زندگی خود گوشه چشمی هم به فکر رفع گرفتاریها و به اسارت افتادن مردم داخل داشته باشند.
متأسفانه باید به آگاهی آن عده از هم میهنانی که چشم امید به بیرون دوخته برسانم، در بیرون هیچ خبری نیست!
به جز چهل پنجاه نفر زنان و مردان سیاسی که آنها هم در اقلیت و ناچیز و بیشتر دنبال منافع شخصی و دعواهای حزبی و وقت خریدن برای حکومت جمهوری اسلامی هستند و هیچ کسی هم به حرفشان گوش نمیکند بقیه آن چند میلیون نفر دیگه که در سراسر جهان پخش شدهاند تنها چیزی که نگرانش نیستند وضع ایران و مردم مستأصل و ناراحت آن است. اگر بعضی از ایرانیها را میشنوید که نام ایران را میبرند برای دیدار عمه، خاله و گرفتن حقوقهای بازنشستگی است و عدهای دیگر برای ساخت کیس پناهندگی و اخذ مجوز پناهندگی هست نه چیز دیگر، در صورتی که اگر اینها میخواستند میتوانستند جهان را دگرگون کنند چه رسد به ایران.
در اینجا نود و نه درصد مردم اصلاً صادق نیستند و همه دروغ میگویند. در اینجا هیچکس به فکر درون کشور نیست.
تنها سود ایرانیان خارج از ایران آوردن فرانکها، دلارها و پوندها به ایران است تا اجناس را گرانتر کنند و شما را بیشتر بدهکار کنند و این وسط برای بدبختی شما فخری بفروشند. چند هفته پیش، همین ایرانیها تمام کازینوهای برن را برای نزدیک به یک هفته پُر کرده بودند و بلافاصله پس از برگشت از برن بلیطهای کنسرت برن را پیش خرید کردند و برای خواننده تخته و شلنگ انداز ۱۰ فرانکی ۲۵۰ فرانک پول بلیط دادند و بیشتر خانمهایی که این کنسرتها را پًر و خالی میکنند و بلیطهای ۱۰۰، ۱۵۰ و ۲۵۰ فرانکی برایشان مهم نیست از سفره رقیهاندازان مذهبی هم هستند که به هنگامش یک شیشه ابسولوت را ظرف دو ساعت مینوشند.
مردان از خانمها بدتر، همه دایی جان ناپلئونهای بیعمل و به دست خارجی چشم دوخته و از این و آن ایراد بگیر ... نه هم میهنان گرامی، از بیرون و در بیرون خبری نیست و به شما جزء زیان از اینها نخواهد رسید.