نویسنده مهران آهنگر
اگر قرار است در ایران فردا، حتی، دین از حکومت هم جدا باشد ولی هنوز مقررات اسلامی بشکلی محترم شمرده شده و کم و بیشی از این مقررات هم اجرا و رعایت شود، و باز هم حرف آخـر را یک آیتالله بزند، برای آزادی خواهان و دموکراسی طلبان، چه فرقی میکند آخوندی رئیس جمهور و یا شاهزادهای شاه باشد. هنگامی که سرنوشت ملتی به فتوای یک آخوند بستگی پیدا کند، چه فرقی دارد رئیس جمهور آن ملت دکتر محمد مصدق باشد یا محمد خاتمی؟ در کشورهای اسلامی هیچ فردی، ملی نیست، همه عبد و بنده هستند. در ایران فردا اگر حتی یک قانون شرعی رعایت و اجرا شود و یا پذیرفته شود که قرآن کتاب آسمانی ما است، گفتگو از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر حرف مفتی بیش نیست، در هرجا که قرآن باشد، آزادی و پیشرفت به آنجا پای نخواهد گذارد. خیلیها می گویند، در گذشته به ما اجازه ندادند کتابهای خمینی را بخوانیم که تا اسلام را بهتر بشناسیم، امروز که خواندهاید و یا میتوانید بخوانید، پس چرا اسلام را نشناختهاید و چرا هنوز مساجد و بنیادهای اسلامی در کالیفرنیا و در سایر نقاط را پر از وکیل و دکتر و مهندس و معلم و زنان بظاهر تحصیل کرده میبینیم، براستی عیب کار از کجاست؟ نخستین کار ضروری و اساسی برای داشتن ایرانی پیشرفته، آباد و سربلند، رهایی یافتن از دست اسلام است، اسپانیاییها پس از هفتصد سال به این نتیجه رسیدند و خود را نجات دادند، آیا ما ایرانیها پس از یکهزار و چهار صد سال همت آن را داریم که فقط حرفش را بزنیم و بگوییم ما اسلام را نمیخواهیم، یا نه این قافله تا به ابد لنگ است و زبان ها بسته باقی خواهد ماند!
اگر قرار است در ایران فردا، حتی، دین از حکومت هم جدا باشد ولی هنوز مقررات اسلامی بشکلی محترم شمرده شده و کم و بیشی از این مقررات هم اجرا و رعایت شود، و باز هم حرف آخـر را یک آیتالله بزند، برای آزادی خواهان و دموکراسی طلبان، چه فرقی میکند آخوندی رئیس جمهور و یا شاهزادهای شاه باشد. هنگامی که سرنوشت ملتی به فتوای یک آخوند بستگی پیدا کند، چه فرقی دارد رئیس جمهور آن ملت دکتر محمد مصدق باشد یا محمد خاتمی؟ در کشورهای اسلامی هیچ فردی، ملی نیست، همه عبد و بنده هستند. در ایران فردا اگر حتی یک قانون شرعی رعایت و اجرا شود و یا پذیرفته شود که قرآن کتاب آسمانی ما است، گفتگو از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر حرف مفتی بیش نیست، در هرجا که قرآن باشد، آزادی و پیشرفت به آنجا پای نخواهد گذارد. خیلیها می گویند، در گذشته به ما اجازه ندادند کتابهای خمینی را بخوانیم که تا اسلام را بهتر بشناسیم، امروز که خواندهاید و یا میتوانید بخوانید، پس چرا اسلام را نشناختهاید و چرا هنوز مساجد و بنیادهای اسلامی در کالیفرنیا و در سایر نقاط را پر از وکیل و دکتر و مهندس و معلم و زنان بظاهر تحصیل کرده میبینیم، براستی عیب کار از کجاست؟ نخستین کار ضروری و اساسی برای داشتن ایرانی پیشرفته، آباد و سربلند، رهایی یافتن از دست اسلام است، اسپانیاییها پس از هفتصد سال به این نتیجه رسیدند و خود را نجات دادند، آیا ما ایرانیها پس از یکهزار و چهار صد سال همت آن را داریم که فقط حرفش را بزنیم و بگوییم ما اسلام را نمیخواهیم، یا نه این قافله تا به ابد لنگ است و زبان ها بسته باقی خواهد ماند!